نیایش اسمانی ما
وقتی زعفران بانو چشم مامانی رو دور میبینه
زعفران بانو اسکیت باز میشود
شب یلدا91
جشن قدم
خوشگل مامان :درست چند روز بعد از تولد یکسالگیت تاتی تاتی کردی و این شد اغاز راهی طولانی و پر فراز و نشیب که قراره در مسیر موفقیت برداری. به یمن قدوم مبارکت یه جشن قدم سه نفری گرفتیم و تا اخر شب من وبابایی کمکت کردیم تعادلت رو توی راه رفتن حفظ کنی .نیایش خانم هم از این که تونسته بود راه بره خیلی خوشحال بود ...
نویسنده :
مامان سیده نیایش و سید شهریار هستم.
14:44
فرهنگ نامه نیایش جون از10 ماهگی تا16 ماهگی
افتاد:اوتاد باب اسفنجی:با پروانه:پبایه عروسک:عوو ساعت:عت خاله:اله علی:عیی زهرا:زهیا مریم:میم الهام:الی ابوذر:ابو ماما. بابا .دایی . عمو ...
نویسنده :
مامان سیده نیایش و سید شهریار هستم.
16:52
اولین بهار بودنت
فرشته خانمم یک شب قبل از اینکه زمینی بشی دیوان حافظ رو باز کردم .خواجه شیراز نوید امدنت را اینگونه به من داد: شممت روح وداد وشمت برق زصال /بیا که بوی ترا میرم ای نسیم شمال امسال شهریور تو در کنار ماهستی وما یکسالگی ترا جشن میگیریم ...
نویسنده :
مامان سیده نیایش و سید شهریار هستم.
16:32